پارس‌فارس

آرزوی ما سربلندی ایران و ثبات و آرامش در زندگی فرزندان این مرز و بوم است .

به گزارش پارس فارس، نظر تنی چند از هموطنان فرهیخته را در این گزارش مشاهده می‌کنیم که جزو نظرات قابل تامل و تدبر می‌باشد.

مگر مجبور بودید؟!!

شورای نگهبان باسوادترین کاندیدای تاریخ را وارد کارزار انتخابات کرده است

متن یک معلم بازنشسته در حمایت از مسعود پزشکیان

🔹مگر مجبور بودید پزشکیان را تایید کنید وحالا برای جبران آن به ابر و باد و مه و خورشید و فلک متوسل شوید که مردم به او رای ندهند؟ومبلغین را به روستاها گسیل نمایید تا ناجی و رای جمع کنِ کاندید مورد نظرتان شوند
و در دورترین و تاریک ترین غارها به دنبال کورسوی رای باشند !!
اخلاق را زیر پا بگذارید و هزاران تهمت و افترا به پزشکیان بزنید که مبادا رای بیاورد و کاسه ی کاسبان تحریم را از زیر نیم کاسه شان بیرون بکشد؟
واقعا چرا اینکار را کردید؟

🔹بی‌شک داخل اصلاح طلبان ادمی گیر می آمد که پته ی لباسش الوده باشد تا بتوان بر او تاخت و لگدمالش کنید تا به دردسر نیفتید.

چرا یک مرد متخصص و کارکشته و کاربلد و پاکدست و باسواد را وارد بازی کردید ؟
از اول معلوم بود سربازانی مثل جلیلی و قالیباف و زاکانی و هاشمی در برابر وزیر شطرنجی چون پزشکیان کم می اورند.

🔹به جرائت می‌توانم بگویم شورای نگهبان باسوادترین کاندیدای تاریخ خود را وارد کارزار انتخابات کرده است.
شاید بهتر بود یک چهره ی موجه تری از اصولگرایان وارد صحنه می شد که از نطر جناح رقبب انگ همه تحریم‌ها را در جیب نداشته باشد، برجام را استحاله نکرده باشد تمام درد های جامعه را در کوله بار خود پنهان نکرده باشد و نوک پیکان تمام رنج ها به سوی او نباشد.!!!

🔹برای منِ بازنشسته و گَرد تعلیم و تربیتِ نوجوانانِ این مرز و بوم خورده، ” تفکر ” اقای جلیلی یاداور تحریم و دلار شصت تومانی و طلای سه چهار میلیونی و مسکن نجومی و حقوق ناچیز و شرم اورکارمندی ست.

🔹”خداوندگار دولت سایه” ، اگر می‌خواست ، می‌توانست سالها پیش پایانی باشد بر رنج‌های ملت و قهرمان زندگی انان .مرهمی بر ریش نه نمک بر زخم شان و مغضوب گفتارشان.

🔹من روستا زاده‌ام و می‌گویم دیگر روستاییان هم خام تبلیغات واهی نمی‌شوند و به درک و بینشی منحصر به فرد رسیده‌اند و عاقلانه انتخاب می‌کنند

🔹 رای مردم در ۱۵ تیر نه تنها رای “اری “به پزشکیان است بلکه در اصل یک ” نه ” قاطع به تحریم و کاسبان تحریم و انزوا و فقر و فساد است.

🔹علی رغم میل باطنی ،جمعه ی اینده رای خواهم داد!! اما بعد از ان، پزشکیان را رصد خواهم کرد و مطالبه گر خواهم بود و نخواهم گذاشت بهانه بیاورد که: نگذاشتند کاری انجام دهم.
ارزوی من سربلندی ایران و ثبات و ارامش در زندگی فرزندان این مرز و بوم است .

🔹هرچند دوستانی می گویند : ازموده را ازمودن خطاست اما من بیش از گذشته امیدوار هستم و امید را همیشه در دل خود و هموطنانم زنده نگاه خواهم داشت .
برای یکبار دیگر به تصمیم شورای نگهبان احترام میگذارم ، خداکند اخرین بار نباشد.

تا چه بازی رخ نماید، بیدقی خواهیم راند
عرصه ی شطرنج رندان را مجال شاه نیست

منصور اسعدی ۱۱تیر۱۴۰۳ ‌ شیراز

در نظر دیگری متن قابل تاملی توسط یکی از متخصصین کشورمان بیان شده است .

گاهی رای ندادن یک جور حمله شجاعانه است، گاهی هم رای دادن یک جور حفاظت عاقلانه است. گاهی رای ندادن فقط دلیل سیاسی داره، گاهی رای دادن اما دلیل سیاسی‌اش دیگه اولویت نیست، چون دلیل اقتصادی‌اش خیلی کلیدی‌تر می‌شود.

گاهی نتیجه نا امیدکننده رای دادن اینه که شرایط سیاسی بهتر نمی‌شه، اما گاهی رای ندادن نتیجه‌ی قطعی‌اش اینه که اقتصاد و بازار و ارزش‌های اجتماعی و هنر و علم و دانشگاه و سطح تغذیه و ظرافت‌های فرهنگی یک سرزمین با این تمدن در عرض چندسال به فنا بره. گاهی رای ندادن به خودت احترام گذاشتنه، گاهی رای دادن فراموش کردن خودت به نفع‌ نسل بعد و به فرزندهات فضا دادنه.

توی شرایط نرمال گاهی با رای دادن قراره بریم به یک منظره زیبا، گاهی توی شرایط نفس‌تنگی با رای دادن قراره اول زنده بمونیم که بعد تازه بتونیم به اون منظره لعنتی فکر کنیم. جسدمون بره تو کارت‌پستال؟

گاهی رای دادن یک حق (Right) هست، گاهی رای دادن بیشتر یک ابزار (Tool) هست. این جمعه، رای دادن بیشتر یک ابزاره برای دفاع از کیفیت زندگی خودتون و چیزهایی که توی زندگی جمع کردید. بیشتر یک دفاعِ منطقی هست از سرمایه‌ها و داشته‌هایی که نمی‌خواید بیشتر از این دست بدید. نه خیانت هست به پاره‌های تن‌‌ای که دیگر میان‌مان نیستند، نه فراموش کردن زخمی است که هیچ وقت جایش خوب نمی‌شود.

رای دادن رو خیلی سیاسی‌اش نکنید، وقتی رای ندادن ده‌ها تاوان غیرسیاسی وحشتناک داره. گاهی شرایطی پیش میاد که رای دادن مثل یک حلقه‌ی غریق نجاته وسط دریا، شما می‌تونی دلبخواهی غرق بشی، یا می‌تونی ازش لااقل برای دوام آوردن استفاده کنی، اما قطعا حق نداری که به پدر و مادرهایِ رای دهنده‌ی گرفتاری که حتی بچه‌هاشون دیگه گوشت کافی نمی‌خورند و حسرت ساده‌ترین لوازم تحریر و ساندویچ بین زنگ تفریح رو دارند به چشم آدم‌های احمق نگاه کنی. احمق کسی هست که نمی‌تونه به جز گروه و قشر خودش، بقیه رو ببینه. خودشو جاشون بگذاره.

حق نداری به اون‌ها به چشم خائن به آرمان‌هایی نگاه کنی که خودت هم حاضر نیستی اون بیرون بخاطرش هزینه‌ی تمام و کمال سیاسی بدهی. فکر نکن عالم سیاسی هستی. اتفاقا این یک اصل ساده علوم سیاسی است که یک جامعه هرچی فقیرتر و بدبخت‌تر بشه، اهمیت آزادی‌های اجتماعی‌ هم براش کم اهمیت‌تر می‌شه. هرچی سفره‌اش کوچیکتر بشه، توان و حوصله‌ی اندیشیدن و سواد تحلیلی‌اش هم سقوط می‌کنه. با یک چنین جامعه‌ای شمایِ با کمال‌گرایی سیاسی هم به فنا می‌روی.

رای ندادن، خصوصا این بار، چه بسا همکاری کردن با دکترین افرادی در این حکومت هست که اتفاقا و اتفاقا دوست دارند دغدغه‌ی آزادی‌های اجتماعی در جامعه سال به سال کمتر و کمتر بشه. درگیر سفره باشند و بی‌خیال حقوق اجتماعی‌شون. حواس‌ات باشه جامعه‌ای رو بوجود نیاری که همونیه که اون‌ها می‌خواهند. حواس‌ات باشه داری به دکترین حکومتی کی‌ها پاس گل می‌دهی وسط صغری‌کبری چیدن‌های روشنفکری.

By علی بختیاری

خبرنگار سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *